حازم یعنی مردداناوهوشیاردرکار, دوراندیش

وبلاگ حازم در تمام زمینه ها برای پیشرفت شما و بهتر شدن شرایطتان نظر ارائه می دهد.

حازم یعنی مردداناوهوشیاردرکار, دوراندیش

وبلاگ حازم در تمام زمینه ها برای پیشرفت شما و بهتر شدن شرایطتان نظر ارائه می دهد.

قانون جذب مهمترین قانون خوشبختی

قانون جذب یک قانون انتزاعی است و به طور خلاصه بیان می‌کند که هر آنچه در ذهن انسان تصور شود اعم از خوب یا بد، زشت یا زیبا در دنیای واقعی نمود خواهد یافت. سرعت و شدت به واقعیت پیوستن این تصویر ذهنی به شدت تمرکز روی آن موضوع و وضوح تصویر آن در ذهن بستگی دارد. در واقع خواسته‌هایی که تصور می‌شوند باید به گونه‌ای باشند که بتوان آنها را در ذهن حس و باور نمود. قانون جذب می‌گوید هر چه فکر کنی همان می‌شود.طبق این قانون، که در کتاب‌های مقدس ادیان مختلف نیز (البته نه تحت عنوان همین نام) در مورد آن ذکر شده: هنگامی که انسان آرزوی چیزی را دارد، سراسر کیهان همدست می‌شود تا بتواند این آرزو را تحقق بخشد.

اندازه، هیچ مفهومی برای عالم هستی ندارد. از نظر علمی، جذب کردن چیزی بزرگ با دریافت کردن چیزی کوچک هیچ تفاوتی ندارد. عالم هستی بدون کمترین تلاشی تمامی کارها را انجام می‌دهد. چمن‌ها برای رشد به تلاشی نیاز ندارند. بلکه این طرح عظیم و خارقالعادهٔ عالم هستی ست. همه چیز به این بستگی دارد که در ذهن ما چه می‌گذرد. تفکر ما به گونه یی ست که برای کاری بزرگ زمانی زیاد و برای کاری کوچک زمان محدود در نظر می‌گیریم. اینها قوانین ما هستند که بدین شکل تعریفشان می‌کنیم. زمان واندازه هیچ مفهومی برای عالم هستی ندارد. به دست اوردن یک دلار هیچ تفاوتی با کسب یک میلیون دلار ندارد. جریان واحدی در کار است. از انجایی که ما یک میلیون دلار را زیاد و یک دلار را کم می‌دانید، یک میلیون دلار دیر تر و یک دلار بسیار زودتر به دست ما می‌رسد. فیلم راز از اقتباس از کتاب واس واتلس به نام علم ثروتمند شدن ساخته شده‌است.

واقع قانون جذب یک قانون ثانوی است و قانون اصلی قانون ارتعاش است.به این صورت که هر چیزی که از انرژی ساخته شده باشد (البته به گفته فیزیکدانان بخش عظیمی از هستی را جسم تاریک تشکیل داده است که ماهیت آن هنوز مشخص نیست) مشابه خود را جذب می کند.هر چیزی در این دنیا دارای فرکانس مختص به خود است و وقتی انسان در مورد چیزهای مختلف اعم از پول، روابط خوب، سلامتی، فقر، روابط نابسمان، بیماری... تمرکز می کند همان ها را نیز جذب می کند و این از طریق ذهن و احساسات انسان امکان پذیر است.

به طور کلی روند قانون جذب از سه مر حله تشکیل می شود.

  • تجسم:برای تجسم انسان باید از ذهن خود استفاده کند.مجسم کردن خواسته، که الان از آن اوست و با آن کاری انجام می دهد و از داشتن آن لذت می برد، انگار همین حالا خواسته اش را دریافت کرده است.
  • احساس:همراه با تجسم انسان باید احساس فوق العاده ای در مورد خواسته اش داشته باشد، یک نوع احساس شور و شوق همراه با لذت(عشق)که تمام اینها توسط ذهن انسان امکان پذیر است.بدین ترتیب انسان فرکانس ارتعاشی ایجاد می کند که خواسته خود را مانند آهنربا جذب می نماید.
  • دریافت:بدین ترتیب قانون جذب از طریق نیرویی طبیعی، مرئی و نامرئی کار می کند تا انسان را از طریق شرایط و رویداد ها به خواسته اش برساند.

۱۱جمله کاربردی از برایان تریسی

-         قانون حد توانایی می گوید: همیشه برای انجام ضروری ترین کارها زمان کافی وجود دارد.

-         قانون کاشت و برداشت، اصل و اساسی زندگی بشر است. شما امروز محصولی را برداشت می کنید که در گذشته بذر آن را کاشته اید.

-         قانون حذف گزینه ها می گوید: انجام یک کار مستلزم صرف نظر از انجام کارهای دیگر است.

-         مدام از خودتان بپرسید : آیا کاری که مشغول انجام آن هستم " بیشترین بازده برای وقت صرف شده " را دارد یا نه؟

-         آینده متعلق به افراد با قابلیت است.

-         احساس منفی، ترمز موفقیت ماست؛ ترمزهای خود را رها کنید.

-         سه درصد از درآمدتان را برای یادگیری مداوم روی خودتان سرمایه گذاری کنید.

-         در هر شرایط مالی که هستید، زمانی که بخواهید دیگر کار نکنید، باید بتوانید یک سال آینده را با همان شرایطی که اکنون دارید، سپری کنید؛ بدون هیچ‌گونه درآمدی.

-         شما آهن‌ربایی زنده هستید؛ در مورد هر چه بیندیشید، همان را به سمت خود می‌کشید.

-         اگر دو کار مهم را پیش رو دارید، اول کاری را که بزرگتر، سخت تر و مهمتر است، انجام بدهید. خود را موظف کنید که بلافاصله دست به کار شوید و آنقدر ایستادگی به خرج دهید تا کار تمام شود، پیش از آنکه دست به انجام کار دیگری بزنید.

-         راحت طلبی، دشمن شماره یک شهامت و اعتماد به نفس است.

قانون پارتو ( 20/80)

 

ویلفردو پارتو مبتکر این اصل یک اقتصاددان ایتالیائی است که برای اولین بار در 1895 این قاعده را بیان کرد.

حین تحقیق راجع به توزیع ثروت در ایتالیا متوجه شد که ۸۰% ثروت کشورش در دست ۲۰% افراد است، او ۲۰% بانفوذ و ثروتمند را، اقلیت مهم و بقیه ۸۰% جمعیت جامعه را اکثریت کم اهمیت نامید، بسیاری از محققان این پدیده را در امور تخصصی خود مورد بررسی قرار دادند و به نتایج مشابه جالبی رسیدند.
پیشتاز مدیریت کیفیت، دکتر ژوزف جورانکه در سال ۱۹۴۰ در آمریکا می زیست، یک اصل جهان شمول را شناسایی کرد و آن را به پارتو نسبت داد، او این اصل را اصل پارتو یا قانون ۸۰/۲۰ نامید. 

ویلفردو پارتو مبتکر این اصل یک اقتصاددان ایتالیائی است که برای اولین بار در 1895 این قاعده را بیان کرد.

حین تحقیق راجع به توزیع ثروت در ایتالیا متوجه شد که ۸۰% ثروت کشورش در دست ۲۰% افراد است، او ۲۰% بانفوذ و ثروتمند را، اقلیت مهم و بقیه ۸۰% جمعیت جامعه را اکثریت کم اهمیت نامید، بسیاری از محققان این پدیده را در امور تخصصی خود مورد بررسی قرار دادند و به نتایج مشابه جالبی رسیدند.
پیشتاز مدیریت کیفیت، دکتر ژوزف جورانکه در سال ۱۹۴۰ در آمریکا می زیست، یک اصل جهان شمول را شناسایی کرد و آن را به پارتو نسبت داد، او این اصل را اصل پارتو یا قانون ۸۰/۲۰ نامید. 

مثالهای کاربردی از این قانون 

 % 80بیماران دچار ۲۰% بیماری ها می شوند.


۸۰% انبار شما از ۲۰% لوازم شما پر است.


۸۰% تصادفات مربوط به ۲۰% جرایم رانندگی است.


۸۰% مشکلات پرسنلی سازمان شما مربوط به ۲۰% کارکنان است 

       نتایج قانون چیست؟ 

20درصد از فعالیتهای شما باعث 80 درصد از نتایج شما می شوند.

یعنی 80%موفقیت شما مربوط به ۲۰% از فعالیت شماست.
ما اغلب افرادی را می بینیم که در تمام مدت کار می کنند، اما ظاهرا کار زیادی انجام نمی دهند، اما انجام یک یا دو کار اصلی را به بعد موکول می کنند.
قاعده کلی ۸۰/۲۰ می تواند به عنوان یک یادآوری روزانه در خدمت شما باشد و به ما یادآور شود که ۸۰% زمان و انرژی خود را بر ۲۰% آنچه واقعا مهم است متمرکز کنیم.
بدین منظور قبل از شروع هر کاری از خود بپرسیم: « آیا این کار در زمره ۲۰% مهم است یا ۸۰% کم اهمیت »

مثالی در مورد مدیریت زمان

یک کارشناس مدیریت زمان که در حال صحبت برای عده ای از دانشجویان رشته بازرگانی بود، برای تفهیم موضوع، مثالی به کار برد که دانشجویان هیچ وقت آن را فراموش نخواهند کرد.

او همانطور که روبروی این گروه از دانشجویان ممتاز نشسته بود گفت: "بسیار خوب، دیگر وقت امتحان است!"

سپس یک کوزه سنگی دهان گشاد را از زیر زمین بیرون آورد و آن را روی میز گذاشت.  

پس از آن حدود دوازده عدد قلوه سنگ که هر کدام به اندازه ی یک مشت بود را یک به یک و با دقت درون کوزه چید.

وقتی کوزه پر شد و دیگر هیچ سنگی در آن جا نمی گرفت از دانشجویان پرسید:

"آیا کوزه پر است؟“

همه با هم گفتند: بله

او گفت: "واقعاً؟“  

سپس یک سطل شن از زیر میزش بیرون آورد. مقداری از شن ها را روی سنگ های داخل کوزه ریخت و کوزه را تکان داد تا دانه های شن خود را در فضای خالی بین سنگ ها جای دهند.

بار دیگر پرسید: "آیا کوزه پر است؟“

این بار کلاس از او جلوتر بود، یکی از دانشجویان پاسخ داد:  

"احتمالا نه"

او گفت: "خوب است" و سپس یک سطل ماسه از زیر میز بیرون آورد و ماسه ها را داخل کوزه ریخت.  

ماسه ها در فضای خالی بین سنگ ها و دانه های شن جای گرفتند. او بار دیگر گفت:

"خوب است"

در این موقع یک پارچ آب از زیر میز بیرون آورد و شروع به ریختن آب در داخل کوزه کرد تا وقتی که کوزه لب به لب پر شد. سپس رو به کلاس کرد و پرسید :

"چه کسی می تواند بگوید نکته این این مثال در چه بود؟"  

یکی از دانشجویان مشتاق دستش را بلند کرد و گفت: این مثال می خواهد به ما بگوید که برنامه زمانی ما هر چقدر هم که فشرده باشد، اگر واقعا سخت تلاش کنیم همیشه می توانیم کارهای بیشتری در آن بگنجانیم.

استاد پاسخ داد: ‍"نه!

نکته این نیست، حقیقتی که این مثال به ما می آموزد این است که اگر سنگ های بزرگ را اول نگذارید، هیچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهید یافت.  

سنگ های بزرگ زندگی شما کدام ها هستند؟

فرزندتان، محبوبتان، تحصیلتان، رویاهایتان، انگیزه های با ارزش، آموختن به دیگران، انجام کارهایی که به آن عشق می ورزید، زمانی برای خودتان، سلامتی تان و ..."

به یاد داشته باشید که ابتدا این سنگ ها ی بزرگ را بگذارید، در غیر این صورت

هیچ گاه به آن ها دست نخواهید یافت. 

 

اگر با کارهای کوچک (شن و ماسه) خود را خسته کنید، زندگی خود را با کارهای کوچکی که اهمیت زیادی ندارند پر می کنید و هیچ گاه وقت کافی و مفید برای کارهای بزرگ و مهم (سنگ های بزرگ) نخواهید داشت.

پس امشب یا فردا صبح، هنگامی که به این داستان کوتاه فکر می کنید، این سوال را از خود بپرسید:

"سنگ های بزرگ زندگی من کدام اند؟

آنگاه اول آنها را در کوزه خود بگذاری.

 

معیشت مردم ایران از دید یک خبرنگار اوروپایی

هنوز پس از شش سال سکونت در این کلان‌شهر، نمی‌دانم تهرانی‌ها از کجا پول در می‌آورند !!!!

لطفا" مطالعه کنید خیلی جالبه

در این نوشتار که به قلم توماس اردبرینک، خبرنگار دائمی ان.آر.سی در ایران است می‌خوانیم:

هنوز پس از شش سال سکونت در این کلان‌شهر، نمی‌دانم تهرانی‌ها از کجا پول در می‌آورند. بسیاری افراد در نگاه اول به نظر می‌آید که هیچ درآمدی ندارند یا درآمدشان ۳۰۰ یورو بیشتر نیست. ۳۰۰ یورو نسبت به پولی که برای زندگی در تهران لازم است، انعامی بیش نیست. با علم بر این‌که تورم در ایران بالاتر از ۲۵ درصد است، نظام همگانی پرداخت هزینه خرید خانه با اقساط وجود ندارد و کمک‌هزینه‌هایی که دولت به بیکاران می‌دهد، در حداقل قرار دارد، این پدیده که ساکنان تهران باز هم دستشان به دهانشان می‌رسد، یک راز عجیب است. البته چنین نتیجه باید گرفت که وضع زندگی تهرانی‌ها دشوار است. با همه دشواری‌ها مردم باز هم پول برای خرج کردن دارند. این احتمالاً به خلاقیت بی‌انتهای آنان در به دست آوردن سود برمی‌گردد. کسی که در ایران می‌خواهد سود کند، باید ۲۴ ساعت در فکر پول باشد.

تهرانی‌ها هم به صحبت زیاد در مورد پول علاقه وافری دارند؛ چه در جشن‌ها، چه در تشیع جنازه، در فروشگاه‌ها، در سونا یا در تاکسی؛ فرقی ندارد.این عادت بدی به حساب نمی‌آید؛ بلکه جزئی است از بازی زندگی. تبادل افکار در مورد روش‌های جدید درآمد همیشه ممکن است امکانات جدیدی را پیش پای فرد قرار بدهد. فکر کردن به پول در ایران یک نیاز تلخ است، چرا که حکومت ایران، هر چه هم اسلامی و مهرورز باشد (یا وانمود کند که هست) باز این تک‌تک خود افراد هستند که باید آب خود را از گلیم بالا بکشند.

در کشور بسته‌ای مانند ایران با تعداد فراوانی قوانین دولتی که آزادی فردی را محدود می‌کند (برای نمونه قوانین لباس، قوانین الکل) فرد می‌تواند با پول یک تکه از آزادی را در بازار سیاه برای خود بخرد. بازار سیاهی که همه‌ی چیزهای ممنوع در آن یافت می‌شود. با پول می‌توانی فرزندت را برای تحصیل به خارج بفرستی؛ خانه بزرگ‌تری بخری تا دیوارهای باز هم بلندترش دنیای بیرون را پس بزند؛ و هر وقت به هنگام کار اشتباهی گیر افتادی، بتوانی به پلیس رشوه بدهی. نمایندگان طبقه متوسط ایران، به ویژه شهرنشینان کلان‌شهر تهران، از همان نوجوانی کار بر روی ساختن یک وضعیت مطمئن مالی را آغاز می‌کنند.

سنت‌های ایرانی طی سده‌های متمادی یک طرح نبوغ‌آمیز مالی برای زندگی و آینده افراد ترتیب داده است. روش آن‌ها مانند هلند، ایجاد یک حساب بانکی پس‌انداز برای کودک نیست؛ بلکه سیستمی است که طبق آن باید فرزندان و نوه‌های شخص هم دارای مسکن شوند. پرداخت بهای خانه با اقساط به سبکی که در اروپا وجود دارد، یعنی با بهره‌های نسبتاً پایین و قسط‌هایی که چندین دهه طول می‌کشد، در ایران وجود ندارد اما داماد و عروس جوان روی این حساب می‌کنند که خانواده داماد خانه را برایشان خواهد خرید و خانواده عروس وسایل خانه را. برای رسیدن به چنین لحظه‌ای یک عمر سرمایه‌گذاری هوشمندانه پشت سر گذاشته شده است. به تازگی یک بانوی جوان از دوستان من با پزشکی ازدواج کرد. با این‌که والدین او بایستی هزینه‌های خرید خانه را متقبل می‌شدند؛ ولی پدر عروس هم چندین قطعه زمین مختلف را که طی سال‌ها خریداری کرده بود، فروخت تا بتواند هزینه وسایل منزل دخترش را بپردازد (تلویزیون‌های بزرگ و مبل‌های مجلل). بر طبق سنت، او از همان زمان تولد دخترش چند قطعه زمین خریده بود. قیمت این زمین‌ها به شدت بالا رفته بود. یکی از زبانزدهای ایرانیان این است که بهای خانه و زمین در ایران هیچ‌وقت پایین نمی‌رود. هر خانواده‌ای که بتواند در مسکن سرمایه‌گذاری کند، حتماً این کار را برای روز مبادا هم که شده، انجام می‌دهد. اما برای رسیدن به اطمینان مالی در ایران به چیزی بیش از خانه و زمین نیاز داری.

بیشتر از ۸۰ درصد اقتصاد ایران در دست دولت است و ۲۰ درصد بقیه اکثراً در دست بازاریان و فعالان اقتصادی طبقه متوسط. یکی از راه‌های موفقیت در ایران این است که از طرقی به دفاتر نمایندگی وارد شوی و حق فروش یک مارک یا محصول را در ایران نمایندگی کنی. دفترهای نمایندگی در تمام اشکال و انواع و با این‌که محبوب هستند، در تمام درجات مختلف موفقیت در ایران یافت می‌شوند.شخصی هست که حق انحصاری فروش آسانسورهای اوتیس را گرفته و تاجر دیگری فروشنده انحصاری مته‌های ماشینی مارک بوش است.

زندگی ایران، یک زندگی پر از ریسک است. ایران کشوری است که در آن دولت، یک‌شبه بهره‌ها را نصف می‌کند و اسراییل را تهدید به بمباران می‌کند؛ با همه آثار پیش‌بینی‌ناپذیر.شاید برای همین هم هست که ایرانی‌ها سرمایه‌گذاران خطرپذیری هستند. طرز نگرش مردم به سرمایه‌گذاری هم با کشورهای دیگر فرق دارد. وقتی می‌گویم که قسط خرید مسکن در هلند کمی بالای ۵.۵ درصد است، دوستان ایرانی‌ام با تعجب می‌پرسند که پس چرا من درجا ۱۰ خانه نمی‌خرم؟ در ایران برای خرید مسکن تنها می شود وام‌های کوتاه‌مدت گرفت؛ با بهره‌هایی بسیار بالاتر از ۳۰ درصد.

پس‌انداز در ایران، کار ابلهان است. تورم همیشگی باعث می‌شود که ارزش پول پایین بیاید؛ بنابراین باید با پول کار کنی. بیشتر ایرانی‌ها معتقدند که دم غنیمت است. برای همین هم بیشتر پول به دست آمده را با همان سرعت خرج اجناس لوکس می‌کنند تا وجهه بالاتری به دست بیاورند. هر کس دشت خوبی داشته سریعاً یک ماشین گران‌قیمت یا کیف و لباس گران می‌خرد؛ چرا که همسایه‌ها باید ببینند که وضع ایشان خوب است. در مهمانی‌ها و عروسی‌ها هم همه با علاقه، وضع مالی دیگران را بررسی می‌کنند. کسانی که پول دارند، حتی اگر این پول را از طریق تماس با حکومت به دست آورده باشند، به چشم افراد موفق دیده می‌شوند.

یکی از پرسش‌های استاندارد به هنگام غیبت از همسایه جدید یا داماد و شوهر جدید دخترخاله این است که: پولداره؟ در مورد هر تازه‌وارد به محفل بستگان ایشان هم که هنوز نرده‌های زیادی را از نردبان اجتماع باید بالا برود گفته می‌شود: «انشاءالله زود پولدار می‌شه» چرا که همه در ایران لزوم رسیدن به رفاه را درک می‌کنند. حتی از آن هم فراتر، تلاش برای دستیابی به این رفاه، برای ایرانی یک نوع سبک زندگی شده است. جالب اینجاست که :

 در ایران پولدار شدن به هر قیمتی نوعی زرنگی به حساب می آید و انسانهای سالم و بی پول بی عرضه تلقی می شوند.

در ایران استاندارد قیمت وجود ندارد یعنی ممکن است برای خرید یک کالا از دو مغازه دو قیمت متفاوت بپردازید یا اینکه کرایه ماشین را در هر بار استفاده از مسافرکشها متفاوت پرداخت کنی همیشه میشود دعوای بین مسافرکشها و مسافران را بر سر قیمت مشاهده کرد. بزرگترین درآمد دولت ایران بعد منابع زیر زمینی کسب درآمد از مردم میباشد . در ایران دولت سیم کارت گوشی همراه ، خط تلفن ، معافیت سربازی و ... میفروشد. دولت مرزها را بسته و اجازه ورود کالاهای ارزان را نمیدهد تا خود دولت به میزان بالاتر آن را به مردم بفروشد. جالب اینجاست مردم ایران به شدت از این وضعیت راضی بوده و با تمام توان از این سیستم حمایت میکنند حتی اگر با کمی غرغر از آن انتقاد کنند.