حازم یعنی مردداناوهوشیاردرکار, دوراندیش

وبلاگ حازم در تمام زمینه ها برای پیشرفت شما و بهتر شدن شرایطتان نظر ارائه می دهد.

حازم یعنی مردداناوهوشیاردرکار, دوراندیش

وبلاگ حازم در تمام زمینه ها برای پیشرفت شما و بهتر شدن شرایطتان نظر ارائه می دهد.

چهره زشت نفرت

معلم یک مدرسه به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند . او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید ، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.

فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به مدرسه آمدند.

در کیسه‌ی بعضی ها ۲ بعضی ها ۳ ، و بعضی ها ۵ سیب زمینی بود.
معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند.

روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده. به علاوه ، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند.

 

پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند.

معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.

آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد: این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می‌کنید. حالا که شما بوی بد سیب زمینی‌ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟

۹ راه اندازی یک کسب و کار.

برای راه انداختن یک کسب و کار خوب ۹ مرحله را باید طی کرد:  


۱) ارزشیابی اقتصادی کسب و کار
آیا نوع کسب و کار متناسب با شما هست؟‌
از تحلیل نقطه سر به سر برای اطمینان از سوددهی ایده اقتصادی‌تان استفاده کنید.
یک برنامه مدون کسب و کار شامل بررسی سود و زیان حجم نقدینگی را تهیه کنید.
محل منابع مالی را برای شروع و راه‌اندازی کسب و کار تعیین کنید.
۲) در مورد ساختار قانونی کسب و کارتان تصمیم‌گیری کنید
مالکیت یک نفره.
شرکت با مسئولیت محدود.
شرکت تضامنی یا تعاونی. قبل از تصمیم گیری در مورد ساختار سازمان خود از منابع مختلف به ویژه از یک کارشناس استفاده کنید.
برای سوالاتی که در ذهن‌تان است حتما پاسخ تهیه کنید.
۳) نامی‌را برای کسب و کارتان انتخاب کنید
به اسامی‌ مختلفی که می‌تواند با نوع محصول و خدمات شما تناسب داشته باشد، بیندیشید.
اگر می‌خواهید کسب و کار اینترنتی راه بیندازید، بهتر است امکان ثبت‌نام مجموعه خود را به عنوان یک domain بررسی کنید.
از اداراتی که متصدی اسامی‌ فعالان اقتصادی در حوزه شما هستند جهت انتخاب نامی‌ که تکراری نباشد، استعلام کنید.
برای تعیین نام شرکت با اداره ثبت شرکت‌ها می‌توانید هماهنگی کنید.
آن دسته از اسامی ‌که هویت تجاری دیگران است یا موجب سردرگمی ‌مشتریان می‌شود، حذف کنید.
از اسامی ‌باقی مانده در فهرست‌تان بالاخره مناسب‌ترین را انتخاب کنید.
۴) نام کسب و کارتان را حتما ثبت کنید
اقدامات اولیه و تهیه مدارک مورد نیاز جهت ثبت نام مجموعه اقتصادی تان در اداره مربوطه.
تثبیت نام به عنوان معرف کالا و خدمات شما ضمن تعیین حوزه فعالیت.
تثبیت نام به عنوان یک دامنه و آدرس اینترنتی‌(در صورتی که بخواهید فعالیت خود را در فضای اینترنتی داشته باشید.)‌.
۵) تهیه مدارک سازمانی
تهیه مرامنامه و اصولی که افراد مجموعه اخلاقا خود را به آن پایبند بدانند.
تهیه و تنظیم اساسنامه.
تهیه و تنظیم چارت سازمانی.
تهیه و تنظیم شرح وظایف و فرآیند کاری هر بخش.
۶) پیدا کردن دفتر کار
ویژگی‌ها و فیزیک مورد نیاز شغل‌تان را شناسایی کنید.
توان خود را برای پرداخت اجاره تعیین کنید.
بهترین همسایگی‌ها برای کسب و کارتان را تعریف کنید و تحقیق کنید آنان به طور متوسط چه مقدار اجاره پرداخت می‌کنند.
مکان‌هایی را که برای کار انتخاب می‌کنید باید کاملا مناسب برای نوع کارتان باشد ضمن آنکه فعالیت شما در آنجا محدودیت‌های قانونی نداشته باشد.
قبل از امضای هر قرارداد اجاره، آن را به دقت مطالعه کرده و بهترین و مناسب‌ترین مورد را انتخاب کنید.
۷) تهیه مجوزها و مدارک قانونی
برقراری ارتباط و ثبت شدن نزد سازمان‌های رسمی‌ مانند اداره مالیات.
مجوزهای مهارتی و مدارک تاییدکننده این مهارت‌ها.
کسب مجوز فعالیت از اتحادیه صنفی یا دیگر مراجع ذی ربط.
کسب مجوزهای مرتبط با کیفیت کار نظیر انواع استانداردها و...
کسب تائیدیه‌های کاری از مراجع ذی‌صلاح‌.
تعیین ابزار و وسایل کاری که باید پوشش بیمه‌ای داشته باشند.
تماس با یک شرکت بیمه و تخمین مبلغ انواع بیمه‌ها.
بیمه مسئولیت برای آن دسته از کارهایی که بسیار مسئولیت‌زا هستند.
بیمه اموال چنانچه ارباب رجوع و مشتریان در محل کار شما حاضر می‌شوند.
بیمه محصولات خطرناک یا حساس‌(چنانچه چنین محصولاتی تولید می‌کنید)‌.
بیمه خسارت و دزدی یا صدمه دیدن حین کار.
بیمه پزشکی و از کارافتادگی برای خود و کارکنان‌تان.
۸) راه‌اندازی سیستم مالی مناسب
رویه مالی خود را بر اساس سیستم خرید و فروش نقد یا نسیه انتخاب کنید.
چنانچه چرخه فعالیت سالانه شما با تقویم همخوانی ندارد، سال مالی خود را معین کنید.
تمامی ‌پرداخت‌ها و دریافت‌ها را ثبت کنید.
استخدام یا مشاوره با یک کارشناس حسابداری را مدنظر قرار دهید.
از دفاتر یا نرم افزارهای مالی متناسب استفاده کنید.
۹) سیستم اظهارنامه مالیاتی و پرداخت مالیات را راه‌اندازی کنید تا غافلگیر نشوید
با روال پرداخت مالیات در ساختار صنفی خود آشنا شوید.
با روش‌هایی که موجب کاهش پرداخت مالیات می‌شوند، آشنا شوید.
از کتب و نشریات مربوط به امور مالیاتی غافل نشوید.
یک تقویم مالیاتی برای کارتان تنظیم کنید.
همان طور که می‌بینید برای راه‌اندازی یک کسب و کار باید چندین مورد تصمیم گیری و سیاستگذاری کرده و برنامه کاری مدونی تنظیم و اجرا کنید.

حتماْ بخوانید - تاثیر گذاری

آموزگارى در نیویورک تصمیم گرفت که از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند.   

او دانش‌آموزان را یکى‌یکى به جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد.   

آنگاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود: «من آدم تاثیرگذارى هستم.»  

سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژه‌اى براى کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعى چه اثرى خواهد داشت.  

آموزگار به هر دانش‌آموز سه روبان آبى اضافى داد و از آن‌ها خواست که در بیرون از مدرسه همین مراسم قدردانى را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسى از چه کسى قدردانى کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه نمایند.   

یکى از بچه‌ها به سراغ یکى از مدیران جوان شرکتى که در نزدیکى مدرسه بود رفت و از او به خاطر کمکى که در برنامه‌ریزى شغلى به وى کرده بود قدردانى کرد و یکى از روبان‌هاى آبى را به پیراهنش زد. و دو روبان دیگر را به او داد و گفت: ما در حال انجام یک پروژه هستیم و از شما خواهش می‌کنم از اتاقتان بیرون بروید، کسى را پیدا کنید و از او با نصب روبان آبى به سینه‌اش قدردانى کنید.  

مدیر جوان چند ساعت بعد به دفتر رئیسش که به بدرفتارى با کارمندان زیر دستش شهرت داشت رفت و به او گفت که صمیمانه او را به خاطر نبوغ کاری‌اش تحسین می‌کند.   

رئیس ابتدا خیلى متعجب شد. آنگاه مدیر جوان از او اجازه گرفت که اگر روبان آبى را می‌پذیرد به او اجازه دهد تا آن را بر روى سینه‌اش بچسباند.   

رئیس گفت: «البته که می‌پذیرم.» مدیر جوان یکى از روبان‌هاى آبى را روى یقه کت رئیسش، درست بالاى قلب او، چسباند و سپس آخرین روبان را به او داد و گفت: لطفاً این روبان اضافى را بگیرید و به همین ترتیب از فرد دیگرى قدردانى کنید.  

مدیر جوان به رئیسش گفت پسر جوانى که این روبان آبى را به من داد گفت که در حال انجام یک پروژه درسى است و آن‌ها می‌خواهند این مراسم روبان زنى را گسترش دهند و ببینند چه اثرى روى مردم می‌گذارد.   

آن شب، رئیس شرکت به خانه آمد و در کنار پسر ١٤ ساله‌اش نشست و به او گفت: امروز یک اتفاق باور نکردنى براى من افتاد.  

 

من دردفترم بودم که یکى از کارمندانم وارد شد و به من گفت که مرا تحسین می‌کند و به خاطر نبوغ کاری‌ام، روبانى آبى به من داد.  

می‌توانى تصور کنی؟ او فکر میکند که من یک نابغه هستم! او سپس آن روبان آبى را به سینه‌ام چسباند که روى آن نوشته شده بود: «من آدم تاثیرگذارى هستم.»   

رئیس ادامه داد: او به من یک روبان اضافى هم داد و از من خواست به وسیله آن از کس دیگرى قدردانى کنم. هنگامى که داشتم به سمت خانه می‌آمدم، به این فکر می‌کردم که این روبان را به چه کسى بدهم و به فکر تو افتادم. من می‌خواهم از تو قدردانى کنم.   

مشغله کارى من بسیار زیاد است و وقتى شب‌ها به خانه می‌آیم توجه زیادى به تو نمی‌کنم. من به خاطر نمرات درسی‌ات که زیاد خوب نیستند و به خاطر اتاق خوابت که همیشه نامرتب و کثیف است، سر تو فریاد می‌کشم.   

امّا امشب، می‌خواهم کنارت بنشینم و به تو بگویم که چقدر برایم عزیزى و مى‌خواهم بدانى که تو بر روى زندگى من تاثیرگذار بوده‌اى.  

تو در کنار مادرت، مهم‌ترین افراد در زندگى من هستید. تو فرزند خیلى خوبى هستى و من دوستت دارم. آنگاه روبان آبى را به پسرش داد.   

پسر که کاملاً شگفت زده شده بود به گریه افتاد. نمی‌توانست جلوى گریه‌اش را بگیرد. تمام بدنش می‌لرزید.   

او به پدرش نگاه کرد و با صداى لرزان گفت: «پدر، امشب قبل از این که به خانه بیایى، من در اتاقم نشسته بودم و نامه‌اى براى تو و مامان نوشتم و برایتان توضیح دادم که چرا به زندگیم خاتمه دادم و از شما خواستم مرا ببخشید.»  

من می‌خواستم امشب پس از آن که شما خوابیدید، خودکشى کنم. من اصلاً فکر نمی‌کردم که وجود من برایتان اهمیتى داشته باشد. نامه‌ام بالا در اتاقم است.  

 

پدرش از پله‌ها بالا رفت و نامه پرسوز و گداز پسرش را پیدا کرد.   

فردا که رئیس به اداره آمد، آدم دیگرى شده بود. او دیگر سر کارمندان غر نمی‌زد و طورى رفتار می‌کرد که همه کارمندان بفهمند که چقدر بر روى او تاثیرگذار بوده‌اند.

 

«انسان در هر شرایط و وضعیتى می‌تواند تاثیرگذار باشد.»  

همین امروز از کسانی که بر زندگی شما تاثیر مثبت گذاشته‌اند قدردانی کنید.