حازم یعنی مردداناوهوشیاردرکار, دوراندیش

وبلاگ حازم در تمام زمینه ها برای پیشرفت شما و بهتر شدن شرایطتان نظر ارائه می دهد.

حازم یعنی مردداناوهوشیاردرکار, دوراندیش

وبلاگ حازم در تمام زمینه ها برای پیشرفت شما و بهتر شدن شرایطتان نظر ارائه می دهد.

نحوه جذب مشتری از طریق تلفن و پاسخگویی صحیح به تلفن در شرکتها

برای موفق شدن باید انگیزه،استراتژی،ونیروی اراده داشته باشید.صدا تنها چیزی‌است که شنونده بوسیله آن در موردما قضاوت می‌کند. اکثر مبلغان فروش باتجربه اسیر جریان عادی کار هستند،و روتین ویکنواخت به کار می‌پردازند.تلفن وسیله مهمی است که می‌توان هرروز به ‌نفع خوداز آن استفاده کرد. یک ایراد می‌تواند یک فرصت مناسب برای فروش باشد. چهارمرحله از حلقه فروش تلفنی عبارتند از:

1.معرفی کردن: مشتری مایل به گفتگو در مورد محصول وخدمات است.
2.مصاحبه:به مشتری فرصت شناخت محصول را می‌دهیم.
3.عرضه کردن: اولاٌ شخصی که با او صحبت می‌کنیم یک مشتری است، دوم اینکه او پذیرفته است محصول یا خدمات ما برایش کاربرد دارد.
4.خاتمه دادن: مشتری به این نتیجه می‌رسد که فواید خدمات ویا محصول ما معتبر وایرادات بر‌طرف شده‌است وخاتمه دادن بفروش کار ساده‌ای‌است.
مشتری‌یابی کلید موفقیت است
مهمترین نتیجه هر تماس باید منجر به قرار ملاقات شود. که پس از آن به سوالات فوق می‌توان پاسخ داد. هدف ما چه بوده است؟ آیا به آن رسیده‌ایم؟ برنامه بعدی چیست؟

راهنمایی: از یک کرنومتر استفاده کنید.
اجازه دهید مشتری ها پیش از شما گوشی تلفن را بگذارند.
دلیل: چنانچه شما اول گوشی را بگذارید، به نظر خواهد رسید که شما برای خلاص شدن از دست مشتری خوشحال هستید و کار مهمتری برای انجام دارید.
تلاش کنید مشتری را کمتر از 35 الی 40 ثانیه پشت خط منتظر نگاه دارید. اگر نمی توانید با آنها صحبت کنید، حداقل به آنها اطلاع دهید و از آنها بپرسید که آیا ممکن است منتظر بمانند و یا بعداً تماس بگیرند.
دلیل: نتایج یک پژوهش نشان می دهد که بیشتر مشتریان تحمل 40 تا 44 ثانیه انتظار پشت خط تلفن را دارند.


متون فکس خود را با همان توجه و دقتی تهیه کنید که تماس های تلفنی و موارد پستی را تهیه می کنید.
اثربخشی این متون را با پاسخ به این پرسش بیازمایید "آیا این متن کفایت می کند و ترغیب کننده هست یا این که با تماس تلفنی متعاقب آن و یا وسیله ای دیگر آن را به نتیجه خواهم رساند؟"
واژه "فوری" یا "مهم" را در مواردی که پاسخ نامه ای را دریافت نکرده اید با قلم درشت تر بنویسید. البته مراقب باشید در این کار اغراق نکنید.
پاسخ مثبت به این سه پرسش بدین معنی است که داشتن یک فراخوان یا تلفن همراه به شما کمک می کند تا به مشتری خود بهتر خدمت کنید:
1- چون نمی توانستم تلفن هایم را خوب پاسخ دهم، کاری را از دست دادم.
2- برای پاسخگویی سریع به تماس های تلفنی نیاز به یک راه ارزان دارم.
3- مشتری ها باید بتوانند هر جایی که هستم با من تماس بگیرند.
4- برای پی بردن به این که چه کسانی با من تماس گرفته اند وقت زیادی صرف میکنم

در یک مطالعه توسط انتسیتو بین المللی تحقیقات بر روی مشتری، افراد دلایل زیر را برای مشتری دائمی نشدن عنوان کردند:

* یک درصد مرگ ( از جوابتان تعجب کردید! )

     · سه درصد نقل مکان

     · پنج درصد رفاقت ها را عنوان کردند.

     · نه درصد رقابت را نام بردند.

     · چهارده درصد از محصول ناراضی بودند.

     · شصدوهشت درصد وضعیت بی تفاوتی کارمندان را ذکر کردند.

فکر می کنید یک کارمند چند بار از طریق تلفن ارتباط برقرار می کند؟

اغلب اوقات تلفن، اولین و تنها وسیله ارتباطی است که مردم با سازمان شما دارند. مطمئن باشید این بهترین تجربه ای است که باید به شما و کارمندانتان پیشنهاد کرد به طوری که تماس گیرندگان در همان بار اول، مشتری دائمی خواهند شد. وقتی پاسخ تلفنی را می دهید لبخند بزنید حتی اگر کار مهمی در دست دارید یا تلفن کننده قبلی با شما برخورد اهانت آمیزی داشته است. لحظه ای صبر کنید تا لبخند روی صورت و در صدای شما نمایان شود. باور کنید یا نه، مردم می توانند لبخند شما را از تلفن بشنوند.

تلفن را با زنگ اول یا حداکثر تا زنگ سوم جواب دهید. اگر مردم مجبور شوند که تا زنگ های چهارم و پنجم صبر کنند، اینگونه فکر خواهند کرد که شما آن روز تعطیل هستید، برای کسب و کار به بیرون رفته اید یا حتماً اهمیت نمی دهید. ما در دنیایی زندگی می کنیم که انتظار پاسخگویی آنی دارد. اطمینان حاصل کنید که انتظارات مشتریانتان را پاسخ گو هستید. قبل از اینکه کسی را در انتظار بگذارید، اجازه بخواهید. شما ممکن است چندین خط تلفن و صفی از مراجعان که در برابر میز شما ایستاده اند داشته باشید. اما صبر کنید تا پاسخ تلفن کننده را بشنوید. این انتخاب آن شخص است که صبر کند یا نه. سعی نکنید این حرمت را به بازی قدرت تبدیل کنید. وقتی روی خط برمی گردید از شخص به خاطر انتظارش تشکر کنید. اگر مجبور هستید که از تلفن کننده بخواهید به انتظار ادامه دهد، پیشنهاد کنید که یک شماره بگذارد تا بعد خودتان با او تماس بگیرید. انتقال خطوط باید با دقت انجام شود. قبل از اینکه تماس گیرنده را به قسمت شخص دیگری وصل کنید مطمئن شوید آن شخص هست و می تواند کمکی کند. هیچ چیز بدتر از این نیست که بارها و بارها خط را جابجا کنید و هر بار مجبور شوید که همان داستان را قبل از یافتن شخص درست، برای گروهی از افراد مختلف بازگو کنید.

قبل از اینکه خط را به همکارتان وصل کنید، اسم و شماره آن شخص را در صورتی که امکان قطع تماس وجود دارد به تماس گیرنده بدهید. چه بهتر که به تماس گیرنده بگویید که چه کسی هستید و در صورت بروز اشکال چگونه می تواند به شما دسترسی داشته باشد. با این کار یک مشتری بی نهایت راضی خواهید داشت.همیشه پیشنهاد کمک بدهید. این ممکن است مربوط به بخش شما، کار یا مسئله شما نباشد اما اگر مشکل مشتری باشد لازم است که علاقه نشان دهید. هرگز به تماس گیرنده نگویید "نمی دانم" یا "نمی توانم به شما کمک کنم" . بهترین پاسخ به یک مسئله برخورد صادقانه است." اجازه بدهید ببینم چه کاری می توانم انجام دهم" یا چه کسی را می توانم پیدا کنم که به شما کمک کند".

هر بار که از این مهارتهای خوب تلفنی استفاده کنید، خواهید توانست مشتری ها را جلب کنید و مردم را تحت تأثیر قرار دهید.

به آرامی و به طور واضح صحبت کنید : هنگامی که با تلفن صحبت می کنید، حرف زدن آسان تر است. شما می خواهید که مشتری منظورتان را به سادگی درک کند. پس به آرامی و به طور واضح صحبت کنید تا مشتری کاملا متوجه حرف هایتان بشود.

گاهی اوقات مکث کنید و به مشتری اجازه دهید پرسش های خود را مطرح کند : با اینکه مکالمه از طریق تلفن بسیار آسان تر انجام می شود، اما باید در حالیکه به آرامی صحبت می کنید، کمی مکث کنید و به مشتری اجازه دهید تا سوالات خود را بپرسد. مکالمه خود را تبدیل به یک سخنرانی نکنید.

در یک محل آرام صحبت کنید : مشتریان شما نمی دانند که شما پیژامه پوشیده اید، اما اگر در یک ایستگاه اتوبوس با آنها صحبت کنید، به راحتی متوجه می شوند. این کار بی ادبی و غیر حرفه ای است. زمانی را برای تماس تلفنی تنظیم کنید، و محیطی آرام را انتخاب کنید که در آن صحبت شما قطع نشود و تمام تمرکز شما بر روی صحبت هایتان باشد.

اجازه ندهید در حین صحبت تلفن تان قطع شود : اگر با تلفن همراه صحبت می کنید، مطمئن شوید که به طور کامل شارژ شده است. اگر تلفن تان قطع شد، مشتری خود را معطل نکنید. با این حال بهتر است از خط ثابت استفاده کنید.

وقتی یک مشتری احتمالی با یک شرکت تماس می گیرد، اولین برداشت او از آن شرکت توسط شخصی ایجاد می شود که به تماس تلفنی او پاسخ می دهد. برای اطمینان از این که در ذهن تماس گیرنده تصویر مثبتی ایجاد شده، شخص پاسخگو باید کاردان و دارای اعتماد به نفس بوده و بتواند الهام بخش شخص تماس گیرنده باشد. این مسوولیت بزرگی است اما با بررسی مهارت های موجود و تمرین بر روی انواع جدید این مهارت ها، می توان با حفظ استانداردها با مشکلات رو به رو شد.

به هنگام جواب دادن به تلفن، همیشه به خاطر داشته باشید که:

*هدف شما این است که تماس گیرنده از این که شرکت شما را انتخاب کرده راضی باشد.*هدف شما این است که با ادب و یاری خود، او را تحت تاثیر قرار دهید.

*تلفن را با معرفی خود جواب دهید.

به هنگام صحبت کردن پشت تلفن:

         به خاطر داشته باشید که با صحبت کردن واضح در دهنی تلفن، سلام و احوالپرسی خود را که معرف شما و شرکت شماست، تضمین کنید. همیشه نام تماس گیرنده را بپرسید و در طول مکالمه از آن استفاده کنید، این کار به او احساس آشنایی دوستانه ای را می دهد. لحن صمیمانه و علاقه مند را نیز به این مورد بیفزایید.

     اگر باید از تماس گیرنده بخواهید که منتظر بماند، دلیل این انتظار را برای وی توضیح دهید. کاری کنید که او احساس کند شما نگران و خواهان کمک کردن به او هستید. اگر توافق کرده اید که در یک فرصت دیگر خودتان با او تماس بگیرید، حتما این کار را انجام دهید، حتی اگر هنوز به جواب نرسیده اید یا تقاضای موردنظر او را اجابت نکرده اید.

         فورا به تقاضای او پاسخ دهید وگرنه ممکن است فراموش کنید. اگر اولویت های دیگری در زندگی شما وجود دارند، آن تقاضا را یادداشت کنید. اجازه دهید اول او تلفن را قطع کند و بگوید «ممنونم که تماس گرفتید».

در مقایسه باروش های دیگری مانند نوشتن نامه یا ملاقات حضوری، به آسانی می بینید که تلفن محدودیت های فراوانی دارد. هیچ کلمه ای برای خواندن نوشته نمی شود، بنابراین ثبت آن چه که گفته می شود دشوار است. هیچ زبان اشاره ای وجود ندارد، تنها صداست که مهم ترین تاثیر را می گذارد. استفاده صحیح از صدا شامل توجه ویژه به سه عامل است که عبارتند از:

1 – سرعت 2 – وضوح 3 – تن یا لحن صدا

1 – سرعت
تند صحبت کردن خود به خود موجب ایجاد مانع و سردرگمی می شود. تماس گیرنده به سختی می تواند درک کند که چه می گویید. وقتی یک تماس صمیمانه می گیرید، آماده می شوید و امیدوار هستید که بدانید علت تماس موردنظر چه بوده است. شخص پشت خط احتمالا انتظار این تماس را نداشته و در آن لحظه قطعا مشغول کاری بوده که هیچ ارتباط با موضوع تماس نداشته است. 

2 – وضوح
هنگام پاسخ گویی به تلفن، سرعت صحبت کردن خود را کم کنید و قبل از این که به گونه تقاضا یا سوالی پاسخ بدهید فکر کنید.
  

3 – تن یا لحن صدا
از جویده جویده حرف زدن بپرهیزید. واضح و روشن صحبت کنید اما برای جبران آن صدای خود را بالا نبرید. سرعت و وضوح می توانند خوب باشند اما بدون داشتن یک لحن مثبت هیچ ارزشی ندارند. مهم نیست روحیه تان چقدر بد است، اجازه ندهید این در صدای شما نمود پیدا کند. شاد و صمیمی به نظر برسید حتی اگر این وضعیت شما را می کشد.

گوش کنید
مهارت ارتباطی مهم دیگر که برای هنگام مکالمه تلفنی ضرورت دارد، گوش کردن است. گوش کردن به حرف مشتری شاید یکی از مهم ترین کارهایی باشد که از دست هر کسی برمی آید. سوال کنید و بعد یک قدم به عقب برگردید. سعی کنید خیلی حاضر جواب نباشید. اجازه دهید آن هم حرف بزنند.
مهارت های خوب و حرفه ای مکالمه با تلفن، در درجه اول به خاطر اعتبار خود شرکت است. این اولین تاثیری است که یک مشتری احتمالی از شرکت می گیرد و استانداردهایی را برای معاملات آینده معین می کند.

۹ راه اندازی یک کسب و کار.

برای راه انداختن یک کسب و کار خوب ۹ مرحله را باید طی کرد:  


۱) ارزشیابی اقتصادی کسب و کار
آیا نوع کسب و کار متناسب با شما هست؟‌
از تحلیل نقطه سر به سر برای اطمینان از سوددهی ایده اقتصادی‌تان استفاده کنید.
یک برنامه مدون کسب و کار شامل بررسی سود و زیان حجم نقدینگی را تهیه کنید.
محل منابع مالی را برای شروع و راه‌اندازی کسب و کار تعیین کنید.
۲) در مورد ساختار قانونی کسب و کارتان تصمیم‌گیری کنید
مالکیت یک نفره.
شرکت با مسئولیت محدود.
شرکت تضامنی یا تعاونی. قبل از تصمیم گیری در مورد ساختار سازمان خود از منابع مختلف به ویژه از یک کارشناس استفاده کنید.
برای سوالاتی که در ذهن‌تان است حتما پاسخ تهیه کنید.
۳) نامی‌را برای کسب و کارتان انتخاب کنید
به اسامی‌ مختلفی که می‌تواند با نوع محصول و خدمات شما تناسب داشته باشد، بیندیشید.
اگر می‌خواهید کسب و کار اینترنتی راه بیندازید، بهتر است امکان ثبت‌نام مجموعه خود را به عنوان یک domain بررسی کنید.
از اداراتی که متصدی اسامی‌ فعالان اقتصادی در حوزه شما هستند جهت انتخاب نامی‌ که تکراری نباشد، استعلام کنید.
برای تعیین نام شرکت با اداره ثبت شرکت‌ها می‌توانید هماهنگی کنید.
آن دسته از اسامی ‌که هویت تجاری دیگران است یا موجب سردرگمی ‌مشتریان می‌شود، حذف کنید.
از اسامی ‌باقی مانده در فهرست‌تان بالاخره مناسب‌ترین را انتخاب کنید.
۴) نام کسب و کارتان را حتما ثبت کنید
اقدامات اولیه و تهیه مدارک مورد نیاز جهت ثبت نام مجموعه اقتصادی تان در اداره مربوطه.
تثبیت نام به عنوان معرف کالا و خدمات شما ضمن تعیین حوزه فعالیت.
تثبیت نام به عنوان یک دامنه و آدرس اینترنتی‌(در صورتی که بخواهید فعالیت خود را در فضای اینترنتی داشته باشید.)‌.
۵) تهیه مدارک سازمانی
تهیه مرامنامه و اصولی که افراد مجموعه اخلاقا خود را به آن پایبند بدانند.
تهیه و تنظیم اساسنامه.
تهیه و تنظیم چارت سازمانی.
تهیه و تنظیم شرح وظایف و فرآیند کاری هر بخش.
۶) پیدا کردن دفتر کار
ویژگی‌ها و فیزیک مورد نیاز شغل‌تان را شناسایی کنید.
توان خود را برای پرداخت اجاره تعیین کنید.
بهترین همسایگی‌ها برای کسب و کارتان را تعریف کنید و تحقیق کنید آنان به طور متوسط چه مقدار اجاره پرداخت می‌کنند.
مکان‌هایی را که برای کار انتخاب می‌کنید باید کاملا مناسب برای نوع کارتان باشد ضمن آنکه فعالیت شما در آنجا محدودیت‌های قانونی نداشته باشد.
قبل از امضای هر قرارداد اجاره، آن را به دقت مطالعه کرده و بهترین و مناسب‌ترین مورد را انتخاب کنید.
۷) تهیه مجوزها و مدارک قانونی
برقراری ارتباط و ثبت شدن نزد سازمان‌های رسمی‌ مانند اداره مالیات.
مجوزهای مهارتی و مدارک تاییدکننده این مهارت‌ها.
کسب مجوز فعالیت از اتحادیه صنفی یا دیگر مراجع ذی ربط.
کسب مجوزهای مرتبط با کیفیت کار نظیر انواع استانداردها و...
کسب تائیدیه‌های کاری از مراجع ذی‌صلاح‌.
تعیین ابزار و وسایل کاری که باید پوشش بیمه‌ای داشته باشند.
تماس با یک شرکت بیمه و تخمین مبلغ انواع بیمه‌ها.
بیمه مسئولیت برای آن دسته از کارهایی که بسیار مسئولیت‌زا هستند.
بیمه اموال چنانچه ارباب رجوع و مشتریان در محل کار شما حاضر می‌شوند.
بیمه محصولات خطرناک یا حساس‌(چنانچه چنین محصولاتی تولید می‌کنید)‌.
بیمه خسارت و دزدی یا صدمه دیدن حین کار.
بیمه پزشکی و از کارافتادگی برای خود و کارکنان‌تان.
۸) راه‌اندازی سیستم مالی مناسب
رویه مالی خود را بر اساس سیستم خرید و فروش نقد یا نسیه انتخاب کنید.
چنانچه چرخه فعالیت سالانه شما با تقویم همخوانی ندارد، سال مالی خود را معین کنید.
تمامی ‌پرداخت‌ها و دریافت‌ها را ثبت کنید.
استخدام یا مشاوره با یک کارشناس حسابداری را مدنظر قرار دهید.
از دفاتر یا نرم افزارهای مالی متناسب استفاده کنید.
۹) سیستم اظهارنامه مالیاتی و پرداخت مالیات را راه‌اندازی کنید تا غافلگیر نشوید
با روال پرداخت مالیات در ساختار صنفی خود آشنا شوید.
با روش‌هایی که موجب کاهش پرداخت مالیات می‌شوند، آشنا شوید.
از کتب و نشریات مربوط به امور مالیاتی غافل نشوید.
یک تقویم مالیاتی برای کارتان تنظیم کنید.
همان طور که می‌بینید برای راه‌اندازی یک کسب و کار باید چندین مورد تصمیم گیری و سیاستگذاری کرده و برنامه کاری مدونی تنظیم و اجرا کنید.

قانون پارتو ( 20/80)

 

ویلفردو پارتو مبتکر این اصل یک اقتصاددان ایتالیائی است که برای اولین بار در 1895 این قاعده را بیان کرد.

حین تحقیق راجع به توزیع ثروت در ایتالیا متوجه شد که ۸۰% ثروت کشورش در دست ۲۰% افراد است، او ۲۰% بانفوذ و ثروتمند را، اقلیت مهم و بقیه ۸۰% جمعیت جامعه را اکثریت کم اهمیت نامید، بسیاری از محققان این پدیده را در امور تخصصی خود مورد بررسی قرار دادند و به نتایج مشابه جالبی رسیدند.
پیشتاز مدیریت کیفیت، دکتر ژوزف جورانکه در سال ۱۹۴۰ در آمریکا می زیست، یک اصل جهان شمول را شناسایی کرد و آن را به پارتو نسبت داد، او این اصل را اصل پارتو یا قانون ۸۰/۲۰ نامید. 

ویلفردو پارتو مبتکر این اصل یک اقتصاددان ایتالیائی است که برای اولین بار در 1895 این قاعده را بیان کرد.

حین تحقیق راجع به توزیع ثروت در ایتالیا متوجه شد که ۸۰% ثروت کشورش در دست ۲۰% افراد است، او ۲۰% بانفوذ و ثروتمند را، اقلیت مهم و بقیه ۸۰% جمعیت جامعه را اکثریت کم اهمیت نامید، بسیاری از محققان این پدیده را در امور تخصصی خود مورد بررسی قرار دادند و به نتایج مشابه جالبی رسیدند.
پیشتاز مدیریت کیفیت، دکتر ژوزف جورانکه در سال ۱۹۴۰ در آمریکا می زیست، یک اصل جهان شمول را شناسایی کرد و آن را به پارتو نسبت داد، او این اصل را اصل پارتو یا قانون ۸۰/۲۰ نامید. 

مثالهای کاربردی از این قانون 

 % 80بیماران دچار ۲۰% بیماری ها می شوند.


۸۰% انبار شما از ۲۰% لوازم شما پر است.


۸۰% تصادفات مربوط به ۲۰% جرایم رانندگی است.


۸۰% مشکلات پرسنلی سازمان شما مربوط به ۲۰% کارکنان است 

       نتایج قانون چیست؟ 

20درصد از فعالیتهای شما باعث 80 درصد از نتایج شما می شوند.

یعنی 80%موفقیت شما مربوط به ۲۰% از فعالیت شماست.
ما اغلب افرادی را می بینیم که در تمام مدت کار می کنند، اما ظاهرا کار زیادی انجام نمی دهند، اما انجام یک یا دو کار اصلی را به بعد موکول می کنند.
قاعده کلی ۸۰/۲۰ می تواند به عنوان یک یادآوری روزانه در خدمت شما باشد و به ما یادآور شود که ۸۰% زمان و انرژی خود را بر ۲۰% آنچه واقعا مهم است متمرکز کنیم.
بدین منظور قبل از شروع هر کاری از خود بپرسیم: « آیا این کار در زمره ۲۰% مهم است یا ۸۰% کم اهمیت »

مثالی در مورد مدیریت زمان

یک کارشناس مدیریت زمان که در حال صحبت برای عده ای از دانشجویان رشته بازرگانی بود، برای تفهیم موضوع، مثالی به کار برد که دانشجویان هیچ وقت آن را فراموش نخواهند کرد.

او همانطور که روبروی این گروه از دانشجویان ممتاز نشسته بود گفت: "بسیار خوب، دیگر وقت امتحان است!"

سپس یک کوزه سنگی دهان گشاد را از زیر زمین بیرون آورد و آن را روی میز گذاشت.  

پس از آن حدود دوازده عدد قلوه سنگ که هر کدام به اندازه ی یک مشت بود را یک به یک و با دقت درون کوزه چید.

وقتی کوزه پر شد و دیگر هیچ سنگی در آن جا نمی گرفت از دانشجویان پرسید:

"آیا کوزه پر است؟“

همه با هم گفتند: بله

او گفت: "واقعاً؟“  

سپس یک سطل شن از زیر میزش بیرون آورد. مقداری از شن ها را روی سنگ های داخل کوزه ریخت و کوزه را تکان داد تا دانه های شن خود را در فضای خالی بین سنگ ها جای دهند.

بار دیگر پرسید: "آیا کوزه پر است؟“

این بار کلاس از او جلوتر بود، یکی از دانشجویان پاسخ داد:  

"احتمالا نه"

او گفت: "خوب است" و سپس یک سطل ماسه از زیر میز بیرون آورد و ماسه ها را داخل کوزه ریخت.  

ماسه ها در فضای خالی بین سنگ ها و دانه های شن جای گرفتند. او بار دیگر گفت:

"خوب است"

در این موقع یک پارچ آب از زیر میز بیرون آورد و شروع به ریختن آب در داخل کوزه کرد تا وقتی که کوزه لب به لب پر شد. سپس رو به کلاس کرد و پرسید :

"چه کسی می تواند بگوید نکته این این مثال در چه بود؟"  

یکی از دانشجویان مشتاق دستش را بلند کرد و گفت: این مثال می خواهد به ما بگوید که برنامه زمانی ما هر چقدر هم که فشرده باشد، اگر واقعا سخت تلاش کنیم همیشه می توانیم کارهای بیشتری در آن بگنجانیم.

استاد پاسخ داد: ‍"نه!

نکته این نیست، حقیقتی که این مثال به ما می آموزد این است که اگر سنگ های بزرگ را اول نگذارید، هیچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهید یافت.  

سنگ های بزرگ زندگی شما کدام ها هستند؟

فرزندتان، محبوبتان، تحصیلتان، رویاهایتان، انگیزه های با ارزش، آموختن به دیگران، انجام کارهایی که به آن عشق می ورزید، زمانی برای خودتان، سلامتی تان و ..."

به یاد داشته باشید که ابتدا این سنگ ها ی بزرگ را بگذارید، در غیر این صورت

هیچ گاه به آن ها دست نخواهید یافت. 

 

اگر با کارهای کوچک (شن و ماسه) خود را خسته کنید، زندگی خود را با کارهای کوچکی که اهمیت زیادی ندارند پر می کنید و هیچ گاه وقت کافی و مفید برای کارهای بزرگ و مهم (سنگ های بزرگ) نخواهید داشت.

پس امشب یا فردا صبح، هنگامی که به این داستان کوتاه فکر می کنید، این سوال را از خود بپرسید:

"سنگ های بزرگ زندگی من کدام اند؟

آنگاه اول آنها را در کوزه خود بگذاری.